تیم و کار تیمی

جذب سرمایه

احتمالا در اخبار و رسانه‌ها زیاد درباره چهره‌های شاخصی که شرکت‌های بزرگ امروز روی سرانگشت آن‌ها اداره می‌شود، شنیده‌اید. اجازه دهید که همین ابتدا از بابت یک مسئله تکلیف را تعیین کنیم؛ هیچ کسب‌وکاری در دنیای امروز بدون وجود تیم و کار تیمی به نتیجه مثبتی دست پیدا نخواهد کرد. از همین رو اگر به دنبال آن هستید که با راه‌اندازی یک استارتاپ، ایده بکری که در ذهن دارید را به یک کسب‌وکار پول‌ساز تبدیل کنید، به‌خاطر داشته باشید که بدون داشتن یک تیم نمی‌توانید قدم از قدم بردارید. البته ناگفته نماند که مهارت پیدا کردن یک تیم متشکل از افراد متخصص و کارآمد کار چندان آسانی نیست. در همین راستا در دپارتمان تیم‌سازی دیموند قصد داریم تا مهم‌ترین نکاتی که در بحث کار تیمی در یک استارتاپ باید مورد توجه قرار دهید را بررسی کنیم.

سرفصل‌های تیم و کار تیمی

تیم سازی

1

تیم سازی یکی از اصول مهم در کار تیمی محسوب می‌شود. برای تیم‌سازی باید فضای مناسب ایجاد شود و در کنار آن با دانش، مهارت و اشتیاق، ساختار یک تیم استارتاپی را در محیطی پویا ایجاد کرد. در تیم سازی، کار تیمی حرف اول را می‌زند بنابراین باید کلیه افراد یک تیم با هم سازگار شده، در مسیر تغییر قرار گیرند و خود را هم‌راستا با ماموریت و چشم‌انداز یک استارتاپ کنند. در این مسیر باید همه با نقش‌های فردی و انواع آن در یک استارتاپ آشنا شوند تا بتوانند در هنگام ایجاد تعارض به خوبی آن را مدیریت کنند. خلاقیت در کار تیمی بسیار مهم است بخصوص اگر کار تیمی در محیط استارتاپی باید انجام شود. خلاقیت به تنهایی نمی‌تواند یک استارتاپ را در مسیر رشد قرار دهد اما می‌تواند به عنوان منبع ایجاد انگیزه در تیم عمل کند.

استارتاپ‌ها مجموعه‌ای از کسب‌وکارها هستند که بر پایه نوآوری اداره می‌شوند. حیات یک استارتاپ تا زمانی ادامه دارد که اصل نوآوری در آن‌ها زنده و پویا باشد. اولین نکته‌ای که در جمع‌آوری یک تیم برای کسب‌وکار نوپا باید در نظر گرفته شود، کنار هم قرار گرفتن افرادی است که به‌صورت پیوسته در خلق نوآوری‌های جدید درون ساختار کمک کنند. ساختار یک تیم استارتاپی در عین نظام‌مند بودن باید از انعطاف‌پذیری مناسبی برخوردار باشد. یک استارتاپ با ساختارهای بروکراتیک اداری راه به جایی نخواهد برد. در کنار این موارد تیم و کار تیمی زمانی معنا پیدا می‌کند که افراد حاضر در آن تمام تمرکز خود را صرف دستیابی به اهداف مشخصی کنند و در این مسیر نهایت هماهنگی را با هم داشته باشند.

استارتاپ یک تیم متشکل از تعداد محدودی از افراد است که از قضا در بیشتر مواقع، منابع مالی محدودی نیز در اختیار دارد. تیم و کار تیمی باید در نقش پرکننده بسیاری از خلاء‌های موجود در محیط کسب‌وکارهای نوپا باشد. در همین راستا یکی از مهم‌ترین نقش‌های کار تیمی در استارتاپ‌ها کمک به صرف حداقل منابع مالی است که از دل آن بالاترین بهره‌وری ممکن بیرون بیاید. تمرکز تمام افراد یک تیم روی هدف واحد و مشخصی باعث می‌شود که اتحاد و همدلی بسیار خوبی در جهت پیشرفت کاری استارتاپ شکل بگیرد. نتیجه این اقدامات ایجاد یک فضای مثبت و سازنده در محیط کار است که در آن افراد به جای آنکه همکاران خود را رقیب‌شان بدانند، آن‌ها را دوست خود تلقی می‌کنند. روی‌هم‌رفته تمام محاسن تیم و کار تیمی را می‌توان افزایش کارایی یک استارتاپ خلاصه نمود.

افراد ذاتا دارای ویژگی‌های شخصیتی هستند که باعث می‌شود وقتی در یک جمعی قرار می‌گیرند، نقش‌های خاصی را به‌صورت ناخودآگاه ایفا کنند. البته این مسئله به این معنی نیست که افراد هیچ رفتاری خارج از نقشی که پذیرفته‌اند را از خود به نمایش نمی‌گذارند. بلکه منظور این است که در اکثر مواقع می‌توان رفتار آن‌ها را در یک حیطه خاصی طبقه‌بندی نمود. تیم و کار تیمی نیز نیاز به نقش‌های متفاوتی دارد که باید در انتخاب اعضای تیم مورد توجه قرار بگیرد. گروهی از افراد ذاتا برای ایجاد هماهنگی بین اعضای مختلف تیم نقش مؤثر و کارآمدی را ایفا می‌کنند. این افراد بهترین گزینه برای ایفای نقش رهبری هستند. روی‌هم‌رفته نقش‌های مختلف در یک تیم را می‌توان به‌صورت زیر خلاصه نمود:

  • رهبر یا هماهنگ‌کننده
  • جستجوگران منبع
  • انجام‌دهندگان یا عمل‌گرایان
  • مغزهای متفکر یا ایده‌پردازان
  • متخصصان یا افراد فنی

مفهوم تعارض در تیم و کار تیمی وقتی معنی پیدا می‌کند که پای منافع شخصی در میان باشد. در واقع اگر در یک کار تیمی تمام تمرکز افراد روی یک هدف واحد معطوف شود، هیچ‌گاه معضلی به نام تعارض به وجود نمی‌آید. اما متأسفانه این گزاره ذهنی خیلی از از مواقع در عمل نقض می‌شود. در همین راستا مفهومی به نام مدیریت تعارض در تیم موضوعیت پیدا می‌کند. البته ناگفته نماند تعارض منافع فی نفسه موضوع عجیب و غریبی نیست که ایجاد آن در یک تیم امری نامتعارف به حساب بیاید. چون اساسا انسان‌ها خیلی از مواقع منافع شخصی خود را بر منافع جمعی دیگران مقدم می‌دارند. در چنین شرایطی هنر رهبر یک تیم آن است که قوانین و ساختارها را به‌گونه‌ای تعریف کند که اعضا هیچ‌گاه بر سر دو راهی انتخاب بین منافع شخصی و منافع تیم قرار نگیرند.

پایه و اساس اداره تیم و کار تیمی در هر کسب‌وکاری به خصوص استارتاپ‌ها، خلاقیت و نوآوری است. در جریان فعالیت استارتاپ‌ها بسیار پیش می‌آید که جلسات هم‌فکری تشکیل می‌شود و در قالب آن‌ها از عموم افراد تیم خواسته می‌شود در زمینه موضوعات خاصی طوفان فکری کنند. خلاقیت از آن دسته از ویژگی‌هایی است که در اکثر مواقع از دل افکار فردی انسان‌ها می‌جوشد. البته این مسئله هیچ تناقضی با نیاز به پخته شدن افکار از طریق اشتراک ایده‌ها با دیگران ندارد. ساختار یک استارتاپ باید به‌گونه‌ای چیده شود که افراد وادار به مطرح کردن ایده‌های نو شوند. البته باید مرز مشخصی بین خلاقیت و هرج و مرج در شرکت‌ها نیز در نظر گرفته شود. گاهی اوقات بسیاری از ایده‌ها نه‌تنها تأثیر مثبتی در پیشرفت شرکت‌ها ندارند؛ بلکه باعث تضعیف امور نیز می‌شوند.

همه جا از مزیت تیم و کار تیمی در اداره امور استارتاپ‌ها صحبت می‌کنند. این مسئله امروز تقریبا مورد قبول بسیاری از افرادی که در کسب‌وکارهای نوپا مشغول به کار هستند نیز قرار دارد. اما آنچه که معمولا مورد غفلت قرار می‌گیرد، تدوین چارچوب‌ها و معیارهای مشخص برای انتخاب اعضای تیم‌ها است. شاید اگر قرار باشد لیستی از ویژگی‌هایی که یک فرد برای حضور در یک استارتاپ باید داشته باشد را آماده کنیم، اشتراکات زیادی در نوشته‌هایمان وجود داشته باشد. موضوع اصلی این است که کدام‌یک از ویژگی‌ها باید اولویت بیشتری در مقایسه با دیگران داشته باشند. طبیعی است که خیلی کم پیش می‌آید تا افرادی که قصد عضویت در یک تیم استارتاپی را دارند، تمام ویژگی‌های مثبت یک نیروی کار را دارا باشند. در اینجا اهمیت وجود معیارها و ابزارهای معین برای انتخاب اعضا بیش از پیش نمود پیدا می‌کند.

رهبری تیم استارتاپی

2

برای رهبری یک تیم استارتاپی باید همیشه آماده فراز و نشیب‌های غیرقابل انتظار بود. در واقع رهبری تیم استارتاپی فقط با شانس انجام نمی‌شود بلکه داشتن استراتژی و برنامه مناسب است که می‌تواند به موفقیت یا شکست یک استارتاپ بیانجامد. رهبران تیم‌های استارتاپی باید ویژگی‌های خاصی داشته باشند و در کنار آن بتوانند با ایجاد انگیزه در تیم، اعضای تیم را هم‌راستا با برنامه‌ها و چالش‌های کار تیمی و تعارضاتی که در کار تیمی ایجاد می‌شود مدیریت کنند. از طرف دیگر رهبران تیم‌های استارتاپی باید بتوانند فرایند تصمیم‌گیری را در تیم تسهیل کنند تا آنها بتوانند در کمترین زمان تصمیم‌های درستی برای موفقیت تیم بگیرند. یکی دیگر از ویژگی‌های رهبر تیم استارتاپی این است که بتواند معیارهای خوبی برای انتخاب اعضا داشته باشد و با ابزارهای مناسب این کار به خوبی آشنایی داشته باشد.

در هر تیم و کار تیمی رهبر را می‌توان در حکم عمود خیمه در نظر گرفت که اگر به هر دلیلی نقش خود را به درستی ایفا نکند، چیزی تحت عنوان تیم معنا پیدا نخواهد کرد. حضور تعدادی از افراد با ویژگی‌های مهارتی و رفتاری متفاوت در کنار یکدیگر الزاما به معنی شکل‌گیری یک تیم نیست. آن چیزی که باعث می‌شود یک تیم معنا و مفهوم پیدا کند، حضور یک رهبر است که نقش‌های هریک از اعضا را به‌خوبی تعریف و مدیریت می‌کند. اعضای یک تیم زمانی می‌توانند روابط خود را به‌صورت سالم و صحیح تعریف کنند که از یک نظام واحد و قدرتمند تبعیت کنند. این کار دقیقا همان وظیفه‌ای است که توسط رهبران انجام می‌شود. البته عده‌ای جایگاه رهبر را با مدیر اشتباه می‌گیرند. باید توجه داشته باشید که رهبر کسی است که دیگران با انگیزه و میل از او پیروی می‌کنند اما مدیر کسی است که دیگران صرفا به دلیل تعهداتی که مجموعه دارند، زیر نظر او کار می‌کنند.

مهارت، تخصص، تجربه و بسیاری از دیگر خصوصیاتی است که یک تیم استارتاپی را به سمت موفقیت سوق می‌دهند. در گروه یک مسئله بسیار مهم است؛ انگیزه. مادامی که در قالب یک تیم و کار تیمی، اعضا انگیزه بالایی داشته باشند نه‌تنها بسیاری از خلاء‌ها قابل جبران است بلکه می‌توان شرکت را با شتاب زیاد در مسیر موفقیت پیش برد. اما نکته مهم این است؛ همان‌طور که یک ماشین برای حرکت کردن نیاز به سوخت دارد، موتور انگیزه نیز باید به شیوه‌های مختلفی در بین اعضای یک تیم روشن نگه داشته شود. عده‌ای از مدیران شرکت‌ها تصور می‌کنند که انگیزه در اعضای تیم صرفا از طریق تزریق منابع مالی به افراد شکل می‌گیرد. البته هیچ‌کس نمی‌تواند روی اثرگذاری این موضوع تردیدی داشته باشد؛ اما همه داستان به همین‌جا ختم نمی‌شود. بسیاری از رفتارها تأثیر فوق‌العاده زیادی روی بالا نگه داشتن سطح انگیزه افراد یک تیم دارد. نکته مهم ماجرا هم این است که رهبران در تیم‌ها اصلی‌ترین وظیفه را برای بالا نگه داشتن انگیزه اعضای تیم بر عهده دارند.

وقتی صحبت از تیم و کار تیمی به میان می‌آید، ایجاد اختلافات نیز امری طبیعی خواهد بود. آنچه اهمیت پیدا می‌کند، مهارت اعضای تیم و رهبران آن‌ها در مدیریت و کنترل تعارضات و اختلافات است. یکی از راه‌های هوشمندانه‌ای که باید توسط تیم مدیریتی در پیش گرفته شود، تلاش برای شناسایی چالش‌های احتمالی در تیم‌ها قبل از بروز آن‌ها است. در صورتی که این مهم اتفاق بیفتد، امکان جلوگیری از بروز بسیاری از مشکلات وجود دارد و در نتیجه می‌توان سطح اختلافات را کاهش داد. نکته بعدی این است که مدیران شرکت‌ها باید تلاش کنند تا از هرگونه رفتاری که باعث ایجاد شائبه در تشکیلات تیم می‌شود، پرهیز کنند. برگزاری جلسات مستمر به منظور نزدیک کردن افراد گروه با یکدیگر راهبرد مناسبی است که رهبران استارتاپ‌ها می‌توانند در پیش بگیرند.

در ساختار استارتاپ‌ها خیلی از خبری از نظامات بروکراتیک اداری نیست که دستورات به‌صورت سلسله مراتبی از بالا به پایین ابلاغ شود. تصمیم‌گیری‌ها در جریان تیم و کار تیمی معمولا از دل جلسات طوفان فکری و با نظر عموم اعضای حاضر در تیم صورت می‌گیرد. در کنار مزایای بسیار زیادی که این شیوه تصمیم‌گیری به همراه دارد، چالش‌هایی نیز به وجود می‌آید. از جمله سخت‌تر شدن تصمیم‌گیری‌ها است. رهبران یک استارتاپ باید به دنبال تعریف ساختاری باشند تا ضمن بهره‌مندی از نظرات عموم اعضای تیم، فرآیند تصمیم‌گیری با وقفه مواجه نشود؛ چراکه این اتفاق در عمل باعث پایین آمدن بهره‌وری در شرکت‌ها می‌گردد. بدون وجود نظام واحد تصمیم‌گیری در عمل مشکلات فراوانی برای کسب‌وکارها ایجاد خواهد شد.

شاخص‌های ارزیابی و اندازه‌گیری

3

ارزیابی عملکرد تیم و اعضای تیم استارتاپی بسیار مهم است. بنابراین مدیران و رهبران تیم‌های استارتاپی باید با شاخص‌های اندازه‌گیری عملکرد اعضا آشنا باشند. از جمله شاخص‌های اندازه‌گیری و ارزیابی عملکرد تیم می‌توان به شاخص OKR و شاخص KPI اشاره کرد. این دو شاخص در کنار بوم تیم می‌توانند به برنامه‌ریزی بهتر برای تیم استارتاپی کمک شایانی کنند. دانش و آشنایی با انواع روش‌های برنامه‌ریزی و مدیریت تیم هم یکی دیگر از نکات مهمی است که در کار تیمی باید همواره مدنظر قرار گیرد. دیگر روش موثر در مدیریت تیم استارتاپی آشنایی با اصول اسکرام است. اسکرام چارچوبی از قوانین و اصول را برای تیم ایجاد می‌کند تا به چابک بودن آنها و در نهایت کسب موفقیت برای استارتاپ منجر شود.

یک استارتاپ به خصوص در ابتدای راه روی لبه تیغ حرکت می‌کند. مدیران این‌گونه مجموعه‌ها باید به طور مداوم عملکردهای بخش‌های مختلف تیم را پایش کنند تا در جریان صحت و سقم پیشبرد امور قرار بگیرند. در هر تیم و کار تیمی، هریک از اعضا با توجه به مهارت‌ها و مسئولیتی که بر عهده دارد، وظایفی را قبول می‌کند. رهبران یک تیم باید نظارت مداوم و پیوسته‌ای روی روند اجرای وظایف اعضای تیم داشته باشند. این موضوع همان چیزی است که به ارزیابی کار تیمی تعبیر می‌شود. ارزیابی باید مبتنی بر یک نظام مشخص باشد و معیارهای درستی برای این منظور تدوین شود. بهتر است از همان ابتدا این معیارها با اعضای تیم در میان گذاشته شود تا بدانند که چگونه عملکرد آن‌ها سنجیده خواهد شد. مهم‌ترین نکته در انتخاب معیار‌ها برای ارزیابی کارکرد تیمی، قابل اندازه‌گیری بودن معیارها است.

علاوه بر ارزیابی عملکرد هریک از اعضای تیم، باید برآیند فعالیت‌ها نیز در یک استارتاپ مورد ارزیابی قرار بگیرد. لزوم این مسئله نیز آن است که مشخص شود برآیند امور تا چه میزان تیم و کار تیمی را در مسیر دستیابی به اهداف تعیین شده قرار داده است. در همین راستا مفهومی به نام Key Performance Indicator یا شاخص کلیدی عملکرد تعریف می‌شود که در قالب آن میزان تحقق اهداف شرکت اندازه‌گیری می‌شود. نکته مهم این است که اهداف در یک استارتاپ باید از ابتدا به‌صورت کمی تعیین شوند تا امکان اندازه‌گیری و سنجش آن‌ها فراهم شود. از طرف دیگر معیارهای مشخص و کمی نیز باید برای سنجش میزان تحقق اهداف تعیین شود. اگر یک شرکت در گذر زمان توسعه پیدا کند معمولا می‌توان شاخص KPI را ابتدا برای بخش‌های کوچک‌تر ارزیابی کرد تا در نهایت بتوان برای کل شرکت این شاخص را اندازه‌گیری نمود

یکی از موضوعات مهمی که در بحث تیم و کار تیمی باید مورد توجه قرار بگیرد، نحوه دستیابی به اهداف است. در همین راستا یکی از ساده‌ترین و در عین حال کارآمدترین روش‌های مورد استفاده برای مدیریت هدف، شاخص okr است. برای استفاده از این روش مدیریت نیاز به ساختارهای پیچیده و زیرساخت‌های پیشرفته وجود ندارد. داستان از این قرار است که مدیران شرکت‌ها باید دقیقا مشخص کنند که قرار است به چه هدفی دست پیدا کنند. در ادامه باید مسیر دستیابی به اهداف با دقت هرچه تمام‌تر تعیین شود. پس از آن نوبت به تعیین وظایف هریک از اعضای تیم در راستای تحقق اهداف تعیین شده است. نکته مهم در استفاده از شاخص okr این است که معمولا باید زمان‌بندی مناسبی برای دستیابی به اهداف تعیین شود و در طول زمان نیز نشست‌هایی برای ارزیابی میزان پیشرفت امور برگزار گردد.

اهداف، ارزش‌ها، مأموریت‌ها و وظایف در جریان یک تیم و کار تیمی باید مقابل دیدگان عموم اعضای تیم قرار داشته باشد. این کار باعث می‌شود که تمام اعضای تیم به‌صورت پیوسته اهداف و وظایف خود را رصد کنند و یک ابزار بی‌نظیر برای دستیابی به اهداف مورد نظر در هر کسب‌وکار نوپا است. به کمک بوم تیم تمام اعضا از وظایف و مأموریت‌های یکدیگر اطلاع دارند. در نتیجه همکاری بیشتری در مسیر دستیابی به اهداف صورت می‌گیرد. البته کارکرد بوم تیم صرفا در آغاز فعالیت استارتاپ‌ها محدود نمی‌شود. بلکه در زمان ایجاد تغییرات در تشکیلات تیم و همچنین توسعه اعضای تیم نیز وجود بوم کمک بسیار زیادی به ایجاد هماهنگی در بین اعضای مختلف گروه می‌کند. شاید باور نکنید ولی داشتن یک بوم تیم دقیق و اصولی می‌تواند مانع از بسیاری از گرفتاری‌های احتمالی پیش پای استارتاپ‌ها شود.

فرجام تیم و کار تیمی بدون برخورداری از برنامه‌ریزی منسجم و کارآمد چندان مشخص نیست. برنامه‌ریزی در هر شرکتی از سه سطح کوتاه‌مدت، میان مدت و بلندمدت قابل تقسیم‌بندی است. اهمیت این مسئله برای استارتاپ‌ها که با انبوهی از چالش‌ها و ناهمواری‌ها مواجه هستند، چند برابر است. در چارچوب یک کسب‌وکار باید مشخص باشد که در یک افق پنج ساله باید چه مسیری طی شود و به چه اهدافی برسد. این اهداف تنها با داشتن برنامه منسجم، یکپارچه و عملیاتی امکان‌پذیر است. برای نگارش یک برنامه عملیاتی باید چند مؤلفه مهم از جمله اهداف، رویه، منابع مالی و ... به دقت در نظر گرفته شود.

مهارت‌های رهبری همچون دیگر توانمندی‌ها از طریق تمرین و کار زیاد به دست میاید. از طرفی؛ روش‌های زیادی برای تبدیل شدن به یک رهبر خوب وجود دارد. از این رو شناخت انواع سبک مدیریتی برای رهبری موثر اهمیت زیادی دارد. در این درسنامه همراه ما باشید تا شما را با انواع سبک‌های رهبری در سازمان آشنا کنیم.

اصول اسکرام

اسکرام یک فریم ورک است که امکان تشکیل تیم و کار تیمی را فراهم می‌کند. در واقع با استفاده از اسکرام این امکان فراهم می‌شود که افراد بتوانند در کنار یکدیگر در قالب یک تیم کار کنند. از دل شکست‌ها درس و تجربه بیندوزند. این تجربه‌ها را چراغ راه آینده خود قرار دهند و برای پیشرفت مورد استفاده قرار دهند. در چارچوب اصول اسکرام مبنا بر این است که اعضای یک تیم از ابتدا به درستی نمی‌دانند که چه چیزهایی در انتظار آن‌ها هستند. در عین حال این قابلیت در نظر گرفته می‌شود که افراد بتوانند خود را با شرایط متغیر پیش‌رو وفق دهند. در نتیجه چارچوب‌های این فریم ورک خیلی ثابت و لایتغیر نیست. بلکه این امکان وجود دارد که در گذر زمان بازبینی‌هایی در آن صورت بگیرد.

نظر متخصصین

تخصص افراد تیم در شروع کار یک استارت آپ مهمترین نقش رو در پیشرفت و رسیدن به اهداف کسب و کار دارد. معمولا در مراحل اولیه کسب و کار و به دلیل کمبود منابع مالی و زمانی افراد تیم نقش های مختلفی را بر عهده می گیرند و توانایی مدیریت این نقش های مختلف توسط افراد تیم یکی از کلیدی ترین مهارت هایی که باعث رشد کسب و کار نوپا می شود. در کنار نقش های مختلف توانایی یادگیری نیز نقش بسزایی برای افراد تیم در استارت آپ ها دارند چون در مقاطع مختلف تیم های احتیاج دارند در زمینه هایی فعالیت خود را توسعه دهند که در لحظه اول دانش آن را ندارند پس خود افراد تیم استارت آپی باید بتوانند به سرعت و با قدرت یادگیری بالا در این زمینه های جدید فعالیت کنند تا نیازهای تیم را به سرعت برطرف کنند.

این دیدگاه برای درسنامه ی ساختار تیم استارتاپی ثبت شده است.


بزرگترین و موفق ترین استارتاپ ها، شرکتها و سازمانها را تیم های کوچک، متوسط و بزرگی هستند که فعالیتهای مختلفی را در داخل خود و یا با تیم های دیگر در راستای هدف خود انجام می دهند. نکته مهمی که تیم ها می بایست به آن توجه داشته باشند، مشکلات و چالشهایی است که این همکاری ممکن است برای آنها به همراه بیاورد و در بدترین شرایط ماهیت تیم را به خطر اندازد و تیم را از هدف خود دور کند. داشتن دانش و آگاهی لازم از موانع کار تیمی می تواند تسهیلگر فعالیت تیم شده و در متعالی ترین حالت باعث ارتقا عملکرد تیم به بالاترین سطح خود شود. مطالعه این مقاله به شما کمک می کند تا سرنخهایی را در رابطه با چالشهای کار تیمی و راه حلهای ممکن آن پیدا کنید و با پیگیری بیشتر آنها را در تیم خود حل و به جلو حرکت کنید.

این دیدگاه برای درسنامه ی نقش کار تیمی در موفقیت ثبت شده است.