مدیریت یک تیم در راستای رسیدن به اهداف و همراه با بهرهگیری کامل از تواناییهای همه اعضا، کار بسیار چالشبرانگیزی محسوب میشود؛ چون که فاکتورهای انگیزش برای هر فردی متفاوت است. بدون شناختن این فاکتورها، مدیر تیم همواره در برخورد با افراد سردرگم خواهد بود و بهاحتمال زیاد نمیتواند بهترین کارکرد را از آنان بیرون بکشد. پس چاره چیست؟ چگونه میتوان تیم را با انگیزه و پرتلاش نگهداشت و مسیر را هم گم نکرد؟ مدل بلبین به این دو سوال پاسخی داده که این پاسخ در حال حاضر بهشکل گستردهای در بین مدیران و کارشناسان مدیریت پذیرفته است. این مدل با معرفی نقش های فردی مختلف در تیم، به مدیران کمک میکند زیردستان خود را بهتر بشناسند و در نتیجه آنها را بهتر مدیریت کنند. در ادامه همراه باشید.
محتوای این درسنامه
مدل بلبین و نقش افراد در تیم
هر فردی در زمان همکاری با دیگران در قالب تیم، میل به اجرای الگوهای رفتاری خاصی دارد. البته این به این معنا نیست که افراد همیشه طبق الگوهای مشخص عمل میکنند. مردیث بلبین و همکارانش دریافتند که این الگوهای رفتاری دستهبندی مشخصی دارند. دستهبندیهایی که فارغ از نوع تیم همواره وجود خواهند داشت. این دستهبندیهای رفتاری با توجه به تیپ شخصیتی فرد، استعدادها و انتظارات او از خود تعیین میشوند. مدل بلبین تحت عنوان «نقشهای تیمی» (Team Roles) بیان میکند که هر فردی ترجیحات خاص خود را برای بهعهده گرفتن نقش پس از ورود به یک کار تیمی دارد. این مدل همچنین بیان میکند که هر فرد یک یا چند «نقش طبیعی» دارد که با توجه به استعدادها و شخصیت او تعیین میشود (برای مثال یک نفر عملگرا است و دیگری ایدهپرداز و مدیر).
بلبین و همکارانش پس از سالها مشاهده و بررسی تیمهای مختلف، قادر بودند موفقیت یا شکست تیم را تنها با دانستن توزیع نقشها در آن پیشبینی کنند. آنها همچنین میتوانستند یک گروه ناموفق را با اضافه کردن یک فرد با نقش مناسب نجات داده و یک گروه موفق را با حذف یکیاز نقشهای حیاتی به سمت شکست سرازیر کنند. یکی دیگر از یافتههای آنان این بود که اگر اعضای تیم نقش یا نقشهای خود را بشناسند و سپس در مورد آنها با دیگر اعضا بحث و تبادل نظر کنند، فضای کاری بهبود پیدا خواهد کرد. این شفافیت در تیم باعث اعتماد بیشتر و مشخص شدن مرزهای عمل، و در نتیجه جلوگیری از تداخل و تعارض میشود.
انواع نقش های فردی بر اساس مدل بلبین
بر اساس مدل بلبین، هر تیم 9 نقش اصلی دارد که دو تا از این نقشها رهبران احتمالیاند. هر نقش اهمیت و کاربردهای خاص خود را برای تیم دارد اما بدیهی است که بعضی نقشها برای تیم مهمتر و حیاتیتر باشند. اینکه کدام نقشها برای یک تیم حیاتیترند را فاکتورهایی مثل اندازه تیم، هدف تیم و مرحله تیم از نظر منحنی رشد (نوپا، بالغ یا…) تعیین میکند.یک تیم ممکن است بدون وجود بعضی از نقشهای اصلی بدون مشکل به فعالیت ادامه دهد، اما وجود موارد زیر برای رسیدن تیم به بیشترین بازدهی لازم خواهد بود:
یک رهبر (Leader) یا هماهنگکننده (Co-ordinator) که تعادل را بین وظایف و افراد برقرار کرده و از این طریق تیم را به سمت اهداف نهایی هدایت کند.
جستجوگران منبع (Resource Investigator) و کسانی که کار در قالب تیم را به خوبی بلد باشند(Team Workers).
عملگرایان یا انجامدهندگان (Doers) که به اهداف و ایدهها، جامه عمل میپوشانند و عملکرد را بررسی میکنند.
ایدهپردازان یا نوآوران (Innovators) که برای حل مسائل راهحلهای خلاقانه پیشنهاد میدهند.
آخرین و شاید مهمترین نقش، مربوط به متخصص (Specialist) است که مسائل را از دیدگاه علمی (یا فنی) بررسی کرده و به نظرات و تصمیمهای تیم، پشتوانه علمی اضافه میکند.
شناخت انواع نقش فردی با استفاده از مدل بلبین میتواند نتایج مثبت مختلفی برای تیم داشته باشد. از جمله این نتایج میتوان به بهبود ساختار تیم، بهبود سیستم ارزیابی عملکرد، توسعه فردی اعضای تیم و مواردی از این دست اشاره کرد. این مدل قرار نیست چیزی را تغییر دهد؛ بلکه قرار است هر فرد را با خودش و نقشی که در تیم دارد بیشتر آشنا کند. فرد با فهمیدن اینکه روحیات و تواناییهای او با چه نقش یا نقشهایی سازگاری بیشتری خواهد داشت، میتواند بیشتر از قبل برای تیم مفید واقع شود.
مزایای استفاده از مدل بلبین
مدل بلیبین افراد را از سردرگمی نجات داده و به خودشناسی بهتری میرساند. یکی از مهمترین نتایج بهکارگیری مدل بلبین، توسعه فردی اعضای تیم است. افراد زمانی که استعدادها و تواناییهای خود را بهتر میشناسند برای تلاش کردن جهت و انگیزه پیدا میکنند. برای مثال زمانی که بفهمید استعداد بیشتری نسبت به دیگر اعضای تیم برای پستهای مدیریتی دارید، انگیزه شما برای تمرکز روی یادگیری مهارتهای مدیریتی بیشتر خواهد شد و در نتیجه یادگیری شما بازدهی بالاتری خواهد داشت. از طرف دیگر، چون در این زمینه استعداد داشتهاید، سرعت رشد شما در نتیجه ترکیب استعداد و انگیزه چندین برابر دیگران است. در نهایت، مدیریت تیمی که اعضای آن به حد قابل قبولی از خودشناسی و توسعه فردی رسیدهاند، خیلی سادهتر از تیمهای دیگر خواهد بود. چون این افراد هدفمندبوده و منشا انگیزه آنها درونی است.
نقش های فردی مختلف در مدل بلبین
همانطور که پیشتر اشاره کردیم، مدل بلبین برای هر تیم 9 نقش اصلی در نظر میگیرد. هر تیم با توجه به شرایط خود به توزیع خاصی از این نقشها نیاز دارد. برای مثال تیم طراحی یک شرکت دیجیتال بیشتر از همه چیز به ایدهپردازان نیاز دارد و نقش مدیریت در آن کمرنگتر از تیم حسابداری یک شرکت بزرگ خواهد بود. در ادامه هر کدام از نقشهای معرفی شده در مدل بلبین را بررسی میکنیم.
· نقش ایده پرداز
اینها افرادی نوآور و خلاق هستند که همیشه حرفی تازه برای گفتن دارند. در مدل بلبین از ایدهپردازان با نام گیاهان (Plants) یاد میشود. چرا که آنها نهال تغییرات بوده و تیم را به سمت رشد و شکوفایی هدایت میکنند. حضور این افراد در مواردی مثل توسعه محصول جدید، حل مسائل پیچیده و برنامهریزی استراتژیک کاربرد دارد. برای استفاده کامل از پتانسیل این افراد باید به نیازها و ترجیحات آنها توجه ویژهای کرد. افراد خلاق عموما درونگرا بوده و به فضایی ساکت و خلوت برای فکر کردن نیاز دارند. علاوهبراین، اکثر اینها در برقراری ارتباط و کار تیمی مشکل داشته و خیلی سریع رقابتی میشوند. یعنی بهکارگیری دو یا سه ایدهپرداز بهصورت همزمان میتواند نتیجه عکس دهد.
· نقش جستجوگر منبع
جستجوگران منبع (Resource Investigators) از نظر خلاقیت و ارائه راهحل حرفی برای گفتن ندارند، اما در عوض خیلی راحت با دیگران ارتباط میگیرند و آنها را متقاعد میکنند. فرقی ندارد این فرد یکی از اعضای تیم باشد یا مدیر یک شرکت دیگر. جستجوگران منبع باانگیزه و پرتلاشند اما توانایی ارائه راهحل برای مسائل را ندارند. در واقع انگیزه و تلاش این افراد باید توسط ایدهپردازان و متخصصان تیم هدایت شود. این افراد همچنین زیر فشار و سختگیری عملکرد بهتری خواهند داشت و گاهی بیش از حد خوشبین میشوند. مدیر یا رهبر تیم باید خیلی هنرمندانه این افراد را همیشه در حالت تنش فعال نگه داشته و آنها را با رساندن اطلاعات لازم و بهموقع هدایت کند.
· نقش موتور محرک
در مدل بلبین از این افراد تحت عنوان شکلدهندهها (Shapers) یاد میشود. چرا که اینها تمام اجزای گروه را در راستای رسیدن به هدف متحد میکنند. موتورهای محرک یا شکلدهندهها افرادی هستند که انگیزه درونی شدیدی برای موفق شدن در هر زمینهای دارند. برای آنها فرقی نمیکند زمینه رقابت نمرات مدرسه باشد یا پروژه شرکت؛ در هر صورت فقط به پیروزی فکر میکنند و سر تا پا انگیزهاند. این انگیزه شدید درونی به آنها توانایی انگیزش دیگران را نیز میدهد. نقشهایی مثل جستجوگر منبع یا ایدهپرداز خیلی زود ممکن است امید خود را از دست بدهند و از سرعت و دقتشان کاسته شود. موتورهای محرک (که مناسبترین پست برای آنها مدیریت است) اینجا وارد عمل میشوند و با تزریق احساسات شدید (مثل احساس مسئولیت به تیم یا تشنگی موفقیت) به افراد و یادآوری اهداف به آنها، جلوی ناامیدی و توقف آنها را میگیرند. هر تیمی برای موفق شدن به حداقل یک موتور محرک نیاز دارد.
· افراد اجرایی
اینها مسئولیت پیادهسازی (Implementation) استراتژیها را بهعهده دارند و برای همین به آنها Implementers گفته میشود. این افراد بهشدت عملگرا بوده و معمولا برای تشخیص مناسبترین روش عملیاتی، استعداد ذاتی دارند. آنها ایدهها و استراتژیهای نوشته شده روی کاغذ را به رویههای عملیاتی و قابل مدیریت تبدیل میکنند. مهمترین ویژگی افراد اجرایی این است که صلاح تیم را جلوتر از خواسته شخصی خود قرار میدهند. اکثر افراد حاضر در گروه زمانی که یک وظیفه را دوست نداشته باشند آن را به خوبی انجام نداده یا به دیگران واگذار میکنند. اما افراد اجرایی تنها به این توجه میکنند که برای رسیدن به اهداف تیم چه کارهایی باید انجام شود و به خواسته شخصی خود توجه بسیار کمی دارند. بزرگترین ضعف این دسته را میتوان مربوط به انعطافناپذیری، خلاقیت بسیار پایین و ناتوانی در الهامبخشی به دیگران دانست.
· تمام کننده ها و نقش و اهمیت آنها در کار تیمی
این افراد یک اضطراب درونی برای درست و بهموقع انجام نشدن کارها دارند که باعث انگیزش آنها میشود. تمامکنندهها (Completers-Finishers) دقت ویژهای به جزییات داشته و به استانداردهای تعیین شده توسط مدیریت پاسخ خوبی میدهند. همین است که آنها را خاص میکند. مدیریت هر چقدر هم که سطح انتظارات و استانداردها را بالا ببرد، تمامکنندهها خود را موظف به رسیدن به آن سطح میدانند و هر چقدر لازم باشد در این راستا تلاش میکند. از ضعفهای این نقش فردی میتوان به سرعت پایین، انعطافپذیری کم و عدم بهرهمندی از خلاقیت اشاره کرد.
· نقش Specialist ها در کار تیمی
نقش متخصص (Specialist) در بین نقش های فردی، کلیدیترین نقش بهحساب میآید. بر اساس نظریه بلبین، اینها افرادی متمرکز و باهوش هستند که علاقه و تلاش زیادی در راستای یک زمینه علمیتخصصی خاص دارند. البته همین نقطه قوت، در زمان ارتباط گرفتن با متخصصان دیگر رشتهها و در کل افراد دیگر تبدیل به نقطه ضعف آنها میشود. چون که آنان بههمان نسبت که عاشق زمینه کاری خود هستند، هیچ علاقهای به شنیدن در مورد دیگر زمینهها ندارند. نقش متخصص در تیم کلیدی است چون که متخصصان یک مهارت یا دانش کمیاب را به تیم اضافه میکنند. مهارت یا دانشی که با سالها مطالعه، پژوهش و تجربه یا از طریق هوش و استعداد کمیابی بهدست آمده است. در واقع جای خالی این نقش را نمیتوان با نقشهای دیگر یا حتی تلاش چندبرابر کل تیم، پر کرد. بزرگترین نقطه ضعف متخصصان این است که گاهی بیش از حد تئوری شده و ابعاد اجرایی را در نظر نمیگیرند. اینجا است که دیگر نقشها باید در نقش مکمل تفکر متخصصان ظاهر شوند و مدیر باید تعادل را بین تمام آنها برقرار کند.
شناخت نقشهای فردی از طریق مدل بلبین به مدیران کمک میکند تسلط بیشتری بر تیم داشته باشند. درک شدن درست و کامل نقش های فردی توسط اعضای تیم هم به آنها کمک میکند در راستای استعدادهای خود تلاش کرده و از خود انتظار بیجا نداشته باشند. البته باید توجه داشت که مدل بلبین تنها یک چارچوب کلی برای دستهبندی افراد است و یک فرمول خشک و مطلق نیست. هنرمندی مدیر و دیگر اعضا در تطبیق آن با شرایط خاص تیم، به پیادهسازی اثربخش آن کمک خواهد کرد. سعی ما در این مقاله بر آشنا کردن شما با مدل بلبین و نقش های فردی مختلف معرفی شده در آن بود.
در مورد نقشهای تیمی باید همه توجه کنیم که تیم به معنا مکمل بودن افراد هست و افراد یک تیم باید نقشهای مختلف رو بپذیرن تا تیم به نتیجه دلخواه خودش برسه و هیچ نقشی بر نقش دیگه اولویت نداره.
فاطمه امیرآبادی
منتور تیم و کار تیمی